امروز صبح وقتی از خونه بیرون اومدم همچنان تحت تاثیر دیروز بودم. نور ساعت ۶ صبح روز ۱۱ آذر مثل شبهای روشن بود و دوباره عاشقی هام یادم افتاد. چیزایی که متعلق به ۶ سال پیش هستند. هم هوا و هم تنهایی. تشدید. عشق. به نظر دوباره عاشق شدم. هوا پاک و تیره روشن بود و کوچه و خیابان خالی از همه. انگار دوباره مثل قبل شدم. توی دلم داد میزدم: ببینید من دوباره اومدم. دوباره تنهام و این دفعه نباید، نباید، نباید بد تموم بشه. دوستم داشته باش.
۶ ,هوا ,مثل ,روشن ,نباید، ,صبح ,روشن بود ,بود و ,توی دلم ,شدم توی ,مثل قبل
درباره این سایت